خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرک
/parak/
معنی
۱. ‹پره› پَر کوچک.
۲. برگ کوچک.
۳. (زیستشناسی) بال کوچک.
۴. تاج؛ افسر.
۵. سهیل؛ ستارۀ سهیل.
〈 پرک هندی: (زیستشناسی) گیاهی بالارونده از تیرۀ پروانهواران. اصل آن از هندوستان است. نوعی از آن به شکل درخت، دانههایش برای دفع کرم معده نافع است. یک یا دو گرم گرد آن را در آب مخلوط میکنند و در مدت سه یا چهار روز میخورند؛ بوتیه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
rancid, verge
-
جستوجوی دقیق
-
پرک
لغتنامه دهخدا
پرک . [ ] (اِخ ) دهی از فارس به هفت فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق کپکان . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
پرک
لغتنامه دهخدا
پرک . [ پ َ رَ ] (اِ مصغر) پَرِ خُرد. || کاهوی خرد که به وجین از مزرعه بیرون کنند. || هر یک از برگهای خُرد که مجموع آن گل را مُشکّل سازد. || پرده ٔ میان اجزاء درونی یک گردو . || (اِخ ) ستاره ٔ سهیل . (برهان ) (رشیدی : طاسک مه شکسته شد بر سر پای هر مه...
-
پرک
لغتنامه دهخدا
پرک . [ پ َ رَ ] (اِخ ) رودیست به ماوراءالنهر که شهرک یالاپان در یک فرسنگی آن است . (حدود العالم ).
-
پرک
لغتنامه دهخدا
پرک . [ پ ِ ] (اِ) بوی پیه گداخته . بوی پیه گنده . || بوی ظرف چرب پاک ناشسته و امثال آن . || پلک ِ چشم . (رشیدی ) (جهانگیری ) : نمانم که برهم زند پرک چشم نگویم سخن پیش او جز بخشم . فردوسی (از رشیدی ) (از جهانگیری ).اما در فهرست ولف نیامده است .
-
پرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ پر] parak ۱. ‹پره› پَر کوچک.۲. برگ کوچک.۳. (زیستشناسی) بال کوچک.۴. تاج؛ افسر.۵. سهیل؛ ستارۀ سهیل.〈 پرک هندی: (زیستشناسی) گیاهی بالارونده از تیرۀ پروانهواران. اصل آن از هندوستان است. نوعی از آن به شکل درخت، دانههایش برای دفع کرم ...
-
پرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] perk = پلک
-
پرک
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ) (اِمصغ .) 1 - پر کوچک . 2 - چیزی مانند تاج . 3 - پلک .
-
پرک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) ستارة سهیل .
-
پرک
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) 1 - بوی پیه گندیده . 2 - بوی ظرف چرب ناپاک شسته و مانند آن .
-
پرک
لهجه و گویش مازنی
parek ۱پلک به هم زدن – پلک
-
پرک
لهجه و گویش مازنی
perk ۱پرز و کرک ۲بوی ماهی گندیده و متعفن ۳چرب و کثیف ۴طعم گوشت ...
-
پرک
لهجه و گویش مازنی
peraka دو روز گذشته
-
پرک
لهجه و گویش مازنی
parek ۱لبه – کناره ۲فالگیر ۳گوشواره و لاله ی گوش
-
پرک
لهجه و گویش مازنی
perk ۱تار و الیاف ۲سرشت
-
پرک
لهجه و گویش مازنی
parek تخته ی نازک – ورقه نازک و کم ضخامت چوب