پرکملغتنامه دهخداپرکم . [ پ َ ک َ ] (ص مرکب ) ناچیزشده و از کار افتاده و بیکار گشته . (جهانگیری ). بیکار و از کار افتاده . (رشیدی ). ناچیزشده و از کار رفته و بیکار افتاده . (برهان ) : مورکه پر یافت نه پرکم بودپر زدنش ز آنسوی عالم بود.امیرخ
رقملغتنامه دهخدارقم . [ رَ ] (ع اِ) نوعی از نگار خطدار یا نوعی از دیبا یا از چادرها. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). قسمی مخطط از وشی یا خز یا بُرد. (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). جنسی است از جامه . (مهذب الاسماء). ج ، ارقام . رقوم . (اقرب الموارد). || بلا و سختی . (منته
رقملغتنامه دهخدارقم . [ رَ ] (ع مص ) نوشتن . (از اقرب الموارد). نبشتن . (منتهی الارب ) (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || و منه قولهم : هو یرقم الماء؛ یعنی حاذق و قادر بر تصرف هرامر است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || نقطه نهادن و واضح نمودن کتاب را. (از اقرب الموارد)
رقملغتنامه دهخدارقم . [ رَ ق َ ] (اِخ ) موضعی در مدینه ٔ طیبه . و منه : سهام الرقمیات . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
رقملغتنامه دهخدارقم . [ رَ ق َ ] (از ع ، مص ) تحریر. (ناظم الاطباء). نوشتن است بر چیزی . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). نوشتن . (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 53). || کتابت . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || نشان کردن . (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔ
رقملغتنامه دهخدارقم . [ رَ ق ِ ] (ع اِ) رَقَم . (ناظم الاطباء). سختی و بلا. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). رجوع به رَقَم در همه ٔ معانی شود.- بنت الرقم ؛ بلا و سختی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
زجلغتنامه دهخدازج . [ زُ ] (اِ) تیر پرتابی که کوتاه تر از تیرهای دیگر است و پیکانش از دندان فیل و شاخ گاو و امثال آنها است . (از فرهنگ نظام ) (از رشیدی ). تیر پرتاب که پیکان آنرا از استخوان فیل و شاخ قوچ و گاومیش و امثال آن ساخته باشند. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع). و با جیم فارسی نیز آمد
ردیفلغتنامه دهخداردیف . [ رَ ] (ع ص ، اِ) نشیننده ٔ سپس سوار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از مهذب الاسماء). کسی که بر یک اسب پس سوار نشیند، و در لطایف نوشته پس دیگری سوار شونده ، مأخوذ از رِدْف که به معنی سرین است . ج ، رُدافی ̍. (از آنندراج ) (غیاث اللغات ). نشیننده ٔ سپس سوار. ج ، رِداف