پسپریروزگویش اصفهانی تکیه ای: pačepere طاری: pâpere طامه ای: paspari طرقی: pačpere کشه ای: paspere نطنزی: paspere
پسپریروزگویش خلخالاَسکِستانی: pare tar دِروی: pare tar شالی: pare tar کَجَلی: pare tar کَرنَقی: azirna pare کَرینی: pare yân کُلوری: paretar لِردی: a pare
سرریزفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه، بهویژه مایعات، که بهواسطۀ پُر شدن ظرفی یا جایی مانندِ حوض از آن فروریزد.۲. (اسم مصدر) فروریختن چیزی، بهویژه مایعات، از ظرفی یا جایی بهواسطۀ پُر شدن آن.
سرریزspilloverواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در حوزه یا بخش اقتصادی خاصی آغاز میشود و سپس به سایر حوزهها یا بخشهای اقتصادی گسترش مییابد
سرریز شدنلغتنامه دهخداسرریز شدن . [ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لب ریز شدن . ریختن آب و مانند آن از حوض و جز آن . ریختن مظروف از لب ظرفی چون بیش از اندازه باشد.