خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسروار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پسروار
/pesarvār/
معنی
۱. پسرمانند؛ مانند پسر.
۲. (اسم) (فقه) آن مقدار از ارث که به پسر میرسد؛ سهم پسری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پسروار
لغتنامه دهخدا
پسروار. [ پ ِ س َ ] (ص مرکب ) مانند پسر. || (اِ مرکب ) سهم پسری (در ارث ).
-
tomboyish
پسروار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] داشتن خصوصیات و مشخصات ویژهای که بهطور سنتی برای یک دختر یا یک زن نامناسب است
-
پسروار
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) pesarvār ۱. پسرمانند؛ مانند پسر.۲. (اسم) (فقه) آن مقدار از ارث که به پسر میرسد؛ سهم پسری.
-
واژههای مشابه
-
tomboy
دختر پسروار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] دختری که رفتار پسرانه دارد
-
دختر پسروار
دیکشنری فارسی به عربی
فتاة مسترجلة
-
جستوجو در متن
-
فتاة مسترجلة
دیکشنری عربی به فارسی
دختر پسروار
-
tomboy
روانشناسی
دختر پسروار
-
tomboy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت فرنگی، بچه شیطان، دختر پسروار
-
tomboys
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت فرنگی، بچه شیطان، دختر پسروار
-
وار
لغتنامه دهخدا
وار. (پسوند) مانند. شبه . نظیر. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). واره . (جهانگیری ) (آنندراج ). وش . (یادداشت مؤلف ). وار به این معنی گاهی به صفت ملحق میشود و اغلب قید میسازد چون متنکروار و عاجزوار و گاهی به اسم عام می پیوندد وصفت یا ...