پسوندفرهنگ فارسی عمیددر دستور زبان، حروفی که در آخر بعضی کلمات افزوده میشود و در معنی آنها تصرف میکند، مانند «وار» در کلمات بندهوار، پریوار، شاهوار و «ین» در کلمات زرین، سیمین، نمکین و «بان» در کلمات باغبان، دربان، دشتبان
پیشوندلغتنامه دهخداپیشوند. [ وَ ] (اِ مرکب ) پیشاوند. مزید مقدمی که در آغاز کلمه ٔ دیگر درآید و تصرفی در معنی آن کند.
سگوندلغتنامه دهخداسگوند. [ س َگ ْ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بن معلا بخش شوش شهرستان دزفول در دشت واقع شده و 1500 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ کرخه و محصول آن غلات ، برنج ، کنجد و شغل اهالی زراعت است . ساکنین آن از طایفه ٔ عشایر لر هستند. (از فرهنگ جغرافیای
سگوندلغتنامه دهخداسگوند. [ س َگ ْ وَ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف ایل پشتکوه از ایلات کرد ایران است که شامل شعب ذیل میباشد سگوند حاجی علیخانی . سگوند رحیم خانی . پاپی . جودکی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 68).
سگوندلغتنامه دهخداسگوند. [ س َگ ْ وَ ](اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش زاغه شهرستان خرم آباد، این دهستان در جنوب بخش واقع و محدود است از خاور به بخش دورود، از باختر به دهستان ده پیر بخش حومه ،از شمال بکوه بلومان ، از جنوب به بخش پاپی . موقعیت طبیعی کوهستانی و جلگه و هوای قسمتی از دهستان معتدل و
سوگندلغتنامه دهخداسوگند. [ س َ / س ُ گ َ ] (اِ) در اوستا «ونت سوکنتا» (گوگردمند)، دارای گوگرد. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و خدا یا بزرگی را شاهد گیرد. قسم (به خدا، رسول ، امامان و بزرگان ). (از فرهنگ فا
پسوندافزاییsuffixationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی ساختواژی یا صرفی که در آن پسوندی برای افزودن اطلاعات دستوری یا واژگانی به ستاک یا ریشه یا پایه بپیوندد
ها، ـ وا، ـ ا، ـ یا (پسوند ترکیبی)گویش تهرانیتأکید،دیگر اینجا نیائیها،رفتمها، میرمها (تهدید)، میزنما (تهدید )
مینلغتنامه دهخدامین . (پسوند) پسوند ترتیبی اعداد و صفت پرسشی یا مبهم «چند» (مرکب از پسوند «م » (با ضمه ٔماقبل ) و «ین » پسوند نسبت ) که برای نشان دادن ترتیب اعداد بکار میرود، مثلاً پنجمین ، چهارمین ، چندمین .
پسوندافزاییsuffixationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی ساختواژی یا صرفی که در آن پسوندی برای افزودن اطلاعات دستوری یا واژگانی به ستاک یا ریشه یا پایه بپیوندد