پسزنی شعلهback firing / backfiring, misfiring, missing, ignition failure, spark failure, combustion missواژههای مصوب فرهنگستانفرایند احتراق بخش نسوختۀ مخلوط سوخت و هوا در نتیجۀ فشار زیاد یا وجود شعله یا سطح داغ در لولۀ اگزوز یا چندراهۀ هوا که باعث کاهش بازده موتور میشود
مفصل زینیsaddle jointواژههای مصوب فرهنگستاننوعـی مفصل زلالهای که شبیه به زین است و امکان حرکت در جهات مختلف را امکانپذیر میسازد، مانند مفصل پایۀ شست
پیش جنگلغتنامه دهخداپیش جنگ . [ ج َ ] (ص مرکب ) آنکه پیش از دیگران با حریف جنگ کند و منتظر امداد و اعانت نباشد. (آنندراج ). آنکه در جنگ پیشی کند. آنکه در رزم پیشی گیرد و تقدم جوید. سابق در حرب بر دیگران : نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ گرفتش یکی سنگ و شد پیش جنگ .
پیش جنگیلغتنامه دهخداپیش جنگی . [ ج َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پیش جنگ . عمل پیش جنگ . پیش جنگ بودن .
پیش جنگفرهنگ فارسی عمید۱. آنکه پیش از دیگران به دشمن حمله کند؛ کسی که در نبرد پیشی کند.۲. سپاهیانی که در صف جلو به سوی مواضع دشمن بروند.
شعلة ضوييةدیکشنری عربی به فارسیروشنايي خيره کننده و نامنظم , زبانه کشي , شعله زني , شعله , چراغ يانشان دريايي , نمايش , خود نمايي , باشعله نامنظم سوختن , از جا در رفتن
واپسزنیbacklashواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع واکنش علیه جنبش زنان و دستاوردهای آن در حوزههای فرهنگ عمومی، سیاست، کار، حق زادآوری و نیز پیشرفتهای زنان در حوزۀ دانشگاهی و فعالیتهای زیستمحیطی و صلح
واپسزنیrepression 2واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ روانکاوی، سازوکاری دفاعی و ناآگاهانه که ازطریق آن فرد میکوشد تا تصورات مرتبط با یک سائق را به ناخودآگاه برگرداند یا در آنجا نگاه دارد