لوـ لوlo-lo, lift-on lift-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه، بهویژه در کشتیهای بارگُنجی، که در آن از جرثقیل برای جابهجایی بار استفاده میشود
چلپ چلپلغتنامه دهخداچلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه
گیلی گیلیلغتنامه دهخداگیلی گیلی . (ص ) هرچیز گرد گردنده در زبان کودکان . (از یادداشت مؤلف ). قِلی قِلی : گیلی گیلی حوضک . دور و کنار سیزک ...
لپ لپلغتنامه دهخدالپ لپ . [ ل َ ل َ ] (اِ صوت ) صدا و آواز آش خوردن . || صدا و آواز آب خوردن سگ را گویند.(برهان ). || لف لف . رجوع به لف لف شود.
تنگالغتنامه دهخداتنگا. [ ت ُ ] (اِخ ) یا جزایر آمی . از مجمعالجزایر پلی نزی و مرکز آن نوکوآلوفا می باشد که 63900 تن سکنه دارد و تحت الحمایه ٔ دولت انگلستان است .
راپالغتنامه دهخداراپا. (اِخ ) جزیره ای است متعلق به فرانسه در پلی نزی میان توبواُئی و توآموتو در مجمعالجزائر سوسیته .مساحت آن 42 کیلومتر مربع و سکنه ٔ آن 200 تن است .
توآموتولغتنامه دهخداتوآموتو. [ م ُ ] (اِخ ) از مجمعالجزایر پلی نزی است که در مشرق تاهیتی قرار داردو مساحت آن 885 کیلومتر مربع و از مستملکات فرانسه در اقیانوسیه است و 6600 تن سکنه دارد. (از لاروس ).
پاکلغتنامه دهخداپاک . (اِخ ) جزیره ای از جزایر پلی نِزی که از شرقی ترین اراضی اقیانوسیه است . این جزیره به مساحت 118 هزارگز مربع و دارای 250 تن سکنه است و چون در روز عید پاک سال 1722م .<span
پلیلغتنامه دهخداپلی . [ پ ُ ] (اِخ ) نام قصبه ای است واقع در جنوب هندوستان در قضای کداپه از ایالت مدرس در ساحل نهر چیر که تابع رود پز میباشد، دارای 16950 سکنه که بعض آنان مسلمانند. (قاموس الاعلام ترکی در کلمه ٔ پولی ).
پوم پلیلغتنامه دهخداپوم پلی . (اِخ ) از علمای معروف آمریکائی . وی در نزدیکی عشق آباد حفریاتی کرد و در گورکان آنو بعضی اشیاء یافت که شباهت باشیاء سومری و عیلامی داشت . (ایران باستان ج 1 ص 33). مأمور مؤسسه ٔ کارخانه ٔ جی امریکائ
گنده پلیلغتنامه دهخداگنده پلی . [ گ ُ دِ پ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود که در 14000 گزی جنوب قلعه نو واقع شده و30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3</s
میزان پلیلغتنامه دهخدامیزان پلی . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح آرایشگری ) تاب دادن مو. حالت جعدی و تابداری دادن موی سر را با وسائل .
پلیلغتنامه دهخداپلی . [ پ ُ ] (اِخ ) نام قصبه ای است واقع در جنوب هندوستان در قضای کداپه از ایالت مدرس در ساحل نهر چیر که تابع رود پز میباشد، دارای 16950 سکنه که بعض آنان مسلمانند. (قاموس الاعلام ترکی در کلمه ٔ پولی ).
اسپلیلغتنامه دهخدااسپلی . [ ] (اِ) بلغت تنکابن اسم جرّی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ).