پنیرکیانMalvaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از پنیرکسانان درختی یا درختچهای یا علفی با 243 سرده و دستِکم 4225 گونه با پراکندگی وسیع بهویژه در مناطق گرمسیری و معتدل که مهمترین عضو آن ازلحاظ اقتصادی پنبه است
پوتوروفرهنگ فارسی عمیددرختچهای از تیرۀ پنیرکیان که در جاهای گرم میروید، در اطراف بندرعباس و چابهار نیز وجود دارد.
کنففرهنگ فارسی عمید۱. نوعی الیاف محکم از جنس سلولز که برای ساختن طناب و ریسمان به کار میرود.۲. گیاهی از خانوادۀ پنیرکیان که این الیاف از آن ساخته میشود و دانۀ آن به عنوان دارو مصرف میشود؛ ژوت.
ختمیلغتنامه دهخداختمی . [ خ َ ] (اِ) نام گیاهی از تیره ٔ پنیرکیان با ساقه های بلند و گلهای درشت تر با خواص پنیرک . جنسی از آن ختمی درختی است که برای زینت کاشته میشود. (از گیاه شناسی برای سال اول پزشکی تألیف حسین گل گلاب ).
خطمیفرهنگ فارسی معین(خَ یا خِ یّ) [ ع . ] (اِ.) گیاهی از تیرة پنیرکیان ، دارای ساقة ضخیم و بلند، برگ هایش پهن و ستبر و ریشه اش دراز و دوکی شکل و آبدار است . ریشة آن در پزشکی مصرف فراوان دارد.
زیزفونفرهنگ فارسی معین(زُ) [ معر. ] (اِ.) گیاهی است از تیرة پنیرکیان ، برگ هایش منفرد کامل و دندانه دار و به شکل قلب در قاعده قرار دارند ولی برگ های انتهای ساقه نوک تیزند و گل هایش به رنگ سفید است . ضح . همین کلمه است که به صورت «زیرفون » تحریف شده .