خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلونشین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پهلونشین
/pahlunešin/
معنی
همنشین؛ همدم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پهلونشین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] pahlunešin همنشین؛ همدم.
-
پهلونشین
لغتنامه دهخدا
پهلونشین . [ پ َ ن ِ ] (نف مرکب ) مصاحب و مقرب . (آنندراج ). یار. همدم : آیینه دار روی تو شرم و حیا بسست پهلونشین سرو تو بند قبا بسست .صائب .