پودرشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ده، لِه، ساییده، آسیابشده، آبساب، آشولاش، خردوخمیر، چرخشده، خمیری، ازهم پاشیده
پودرشدگی فلزmetal dustingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خوردگی دمابالا ناشی از وجود گازهای حاوی کربن که محصولی پودرمانند بر جای میگذارد
شکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ننده، شکستنی، ناپایدار، ظریف، نازک، تُرد، بیدوام پودرشونده، پودرشده تفکیکپذیر، پوستهپوسته، ورقهورقه، جداشدنی سُست، نااستوار، پرپری، نازک، ضعیف، فرسوده آمادۀ تخریب، کلنگی، ویران منفجره