پورنلغتنامه دهخداپورن . [ ن َ ] (اِخ ) و اما نهرنلن بر تامران هنسمارگ سموهک پورن گذرد و ایشان همگی صلحاء و پاکان از شرّند. (ماللهند بیرونی ص 131).
ویریونvirion, viral particle, virus particleواژههای مصوب فرهنگستانویروس در مرحلهای از چرخۀ زندگی خود که در محیط خارج از یاخته در بدن یافت میشود و الزاماً شامل مادۀ ژنی و پوشه است
پیورنلغتنامه دهخداپیورن . [ رَ ] (اِخ ) نام حوضی قرب کوه موسوم به «نیل » در هندوستان . (ماللهند بیرونی ص 128) .
چورنلغتنامه دهخداچورن . (اِخ ) دهی است از دهستان کجور از آبادیهای مازندران و استرآباد. (مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 148).
چورنلغتنامه دهخداچورن . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپر بخش مرکزی شهرستان نوشهر. دارای 555 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصولاتش غلات و ارزن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
پورندرلغتنامه دهخداپورندر. [ رِ دَ ] (اِخ ) نام «اندرا» بنابر آنچه در بشن پران است . (ماللهند بیرونی ص 194).
پورندانلغتنامه دهخداپورندان . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از ییلاقات اشکور گیلان . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 21).
پورنمللغتنامه دهخداپورنمل . [ ] (اِخ ) نام یکی از رایان هند بروزگار شیرشاه پادشاه هند. رجوع بتاریخ شاهی تألیف احمد یادگار ص 191 و 216 تا 220 شود.
پورنمهلغتنامه دهخداپورنمه . [ ن ِ م َ ] (اِ) استقبال (از اصطلاحات شمس و حرکات آن ) در تداول هندیان . (ماللهند بیرونی ص 176 و 290 و 295).
پورندرلغتنامه دهخداپورندر. [ رِ دَ ] (اِخ ) نام «اندرا» بنابر آنچه در بشن پران است . (ماللهند بیرونی ص 194).
پورندانلغتنامه دهخداپورندان . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از ییلاقات اشکور گیلان . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 21).
پورنمللغتنامه دهخداپورنمل . [ ] (اِخ ) نام یکی از رایان هند بروزگار شیرشاه پادشاه هند. رجوع بتاریخ شاهی تألیف احمد یادگار ص 191 و 216 تا 220 شود.
پورنمهلغتنامه دهخداپورنمه . [ ن ِ م َ ] (اِ) استقبال (از اصطلاحات شمس و حرکات آن ) در تداول هندیان . (ماللهند بیرونی ص 176 و 290 و 295).
کاپورنلغتنامه دهخداکاپورن . [ وِ ] (اِخ ) کمونی از«هت پیرنه » (پیرنه ٔ علیا)، بخش «بانیر دوبیگور». جمعیت آن 830 تن است . راه آهن و آبهای گرم معدنی دارد.