پوروچستلغتنامه دهخداپوروچست . [ چ َ ] (اِخ ) نام دختر زرتشت و تلفظ اوستائی کلمه پئوروچست و بمعنی پُردان است . (مزدیسنا دکتر معین ص 73 و78).
بست چپوراستrigging screw, bottle screwواژههای مصوب فرهنگستانبستی برای تنظیم طول اتصال که از یک پیچ بلند و دو مهرة چپگرد و راستگرد در دو سر آن تشکیل شده است
ورشاتلغتنامه دهخداورشات . [ وَ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ وَرِش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ورش شود. || ج ِ ورشة. (ناظم الاطباء). رجوع به ورشة شود.