پورکلغتنامه دهخداپورک . [ رَ ] (اِخ ) نام دختر پور (فور) رای قنوج که در حباله ٔ بهرام گور بود و او را فورک نیز گویند.
پورکانلغتنامه دهخداپورکان . (اِخ ) ده کوچکی از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان ، واقع در 92 هزارگزی شمال باختری راور و 170 هزارگزی شمال راه فرعی راور به یزد. دارای 40 تن سکنه . (از فرهنگ
پورکانلغتنامه دهخداپورکان . (اِخ ) دهی از دهستان میمنه بخش شهر بابک شهرستان یزد، واقع در 43 هزارگزی خاور شهر بابک و چهارهزارگزی راه پاقلعه بشهر بابک . کوهستانی ، معتدل ، مالاریائی . دارای 368 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنج
پورکانلغتنامه دهخداپورکان . (اِخ ) دهی جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران ، واقع در 11000 گزی شمال کرج و 54 هزار و سیصدگزی تهران متصل براه کرج به چالوس ، در دره ٔ رود کرج . سردسیر،دارای 221
پورکلهلغتنامه دهخداپورکله . [ ] (اِخ ) نام شاعری فارسی زبان . و نظامی عروضی ذکر وی در عداد شاعرانی چون قمری گرگانی و رافعی نیشابوری و کفائی گنجه ای و کوسه ٔ فالی که اسامی ملوک طبرستان بدانان باقی مانده ، آورده است . (چهار مقاله ٔ عروضی چ اروپا ص 28).
پورکندلغتنامه دهخداپورکند. [ ک َ ] (اِ)طاق و ایوان و منزل را گویند و به این معنی با زاء نقطه دار هم بنظر آمده است و در بعض لغت نامه ها آن را گنبدخانه و طاق منزل گفته اند. رجوع به پوزکند شود.
بادنیانلغتنامه دهخدابادنیان . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقعست . منطقه ای است کوهستانی با آب و هوائی معتدل و 20 تن سکنه . آبش از قنات و محصولش غلات و شغل
بادینانلغتنامه دهخدابادینان . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . سرزمینی است کوهستانی با آب و هوائی معتدل و 20 تن سکنه . آبش از قنات و محصولش غلات و شغل م
پورکانلغتنامه دهخداپورکان . (اِخ ) ده کوچکی از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان ، واقع در 92 هزارگزی شمال باختری راور و 170 هزارگزی شمال راه فرعی راور به یزد. دارای 40 تن سکنه . (از فرهنگ
پورکانلغتنامه دهخداپورکان . (اِخ ) دهی از دهستان میمنه بخش شهر بابک شهرستان یزد، واقع در 43 هزارگزی خاور شهر بابک و چهارهزارگزی راه پاقلعه بشهر بابک . کوهستانی ، معتدل ، مالاریائی . دارای 368 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنج
پورکانلغتنامه دهخداپورکان . (اِخ ) دهی جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران ، واقع در 11000 گزی شمال کرج و 54 هزار و سیصدگزی تهران متصل براه کرج به چالوس ، در دره ٔ رود کرج . سردسیر،دارای 221
پورکلهلغتنامه دهخداپورکله . [ ] (اِخ ) نام شاعری فارسی زبان . و نظامی عروضی ذکر وی در عداد شاعرانی چون قمری گرگانی و رافعی نیشابوری و کفائی گنجه ای و کوسه ٔ فالی که اسامی ملوک طبرستان بدانان باقی مانده ، آورده است . (چهار مقاله ٔ عروضی چ اروپا ص 28).
پورکندلغتنامه دهخداپورکند. [ ک َ ] (اِ)طاق و ایوان و منزل را گویند و به این معنی با زاء نقطه دار هم بنظر آمده است و در بعض لغت نامه ها آن را گنبدخانه و طاق منزل گفته اند. رجوع به پوزکند شود.