شنآسsand millواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی استوانهای و قائم، حاوی شن، با میلۀ چرخان و دیسک (disc) که آسمایه در آن میگردد متـ . آسیای شنی
تعیین واشدgap settingواژههای مصوب فرهنگستانامکان یا تنظیمی در دستگاه فرماندهی (signal controller) برای قطع چراغ سبز ازطریق اندازهگیری فاصلۀ زمانی عبور دو وسیلۀ نقلیه، با احتساب طول و سرعت هر یک از آنها، در محدودۀ شناسایی (detection zone)
شن و ماسهsand and gravelواژههای مصوب فرهنگستانمواد ساختمانیای با اندازۀ درشتتر از سیلت و ریزتر از قلوهسنگ
چوبپنبهپوستphellodermواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بافت نرمآکنهای با منشأ پسین که از بُنلاد چوبپنبه حاصل میشود متـ . پوستپسین secondary cortex