پوسپوسلغتنامه دهخداپوسپوس .(فرانسوی ، اِ) درشکه ٔ سبکی به شرق اقصی که آن را کارگری بجای چهارپای کشد.
وصوصلغتنامه دهخداوصوص . [ وَص ْ وَ ] (ع اِ) سوراخ پرده و جز آن به مقدار چشم که بنگرند از وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). سوراخ روی بند که بدان بنگرند. (مهذب الاسماء). ج ، وصاوص . (اقرب الموارد). رجوع به وصواص شود.
يُوَسْوِسُفرهنگ واژگان قرآنوسوسه مي کند (وسوسه در لغت به معناي دعوت کردن به امري است به آهستگي و پنهاني)
آمریک وسپوسلغتنامه دهخداآمریک وسپوس . [ م ِ وِ ] (اِخ ) (854 - 917 هَ .ق . / 1451-1512 م .) نام دریانوردی از مردم فلورانس . چهار ب