پوشیدهخوانی دادههاdata deciphering, decipheringواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تبدیل دادههای درهم و پوشیده به دادههای روشن متـ . پوشیدهخوانی، واپوشیدهسازی deciphering
پوشیدهخوانیشدهdecipheredواژههای مصوب فرهنگستانویژگی آنچه که تحت فرایند پوشیدهخوانی قرارگرفته باشد متـ . واپوشیده
پوسیدهلغتنامه دهخداپوسیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) متخلخل و سبک شده از طول زمان یا علتی دیگر. رمیم . نخر. نخرة. پوده . بالی . بالیة. رمة. ریزیده . رث .سوداء. چرّیده . (در تداول مردم قزوین ) : زآنهمه وعده ٔ نیکو ز چه خورسند شدی ای خر
پوشیدهخوانیشدهdecipheredواژههای مصوب فرهنگستانویژگی آنچه که تحت فرایند پوشیدهخوانی قرارگرفته باشد متـ . واپوشیده