پوشرنگpaintواژههای مصوب فرهنگستانپراکنهای از رنگدانه در محملی رزینی که پس از پوشانش سطح و خشک یا پخته شدن، پوسه (film) جامدی ایجاد میکند
پوشرنگ پایۀ رنگآمیزهtint base paintواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوشرنگ ساختمانی که تیتانیمدیاکسید آن کمتر از پوشرنگ سفید کامل است و با یک یا چند رنگبخش دیگر آمیخته میشود تا رنگ خاصی حاصل شود
رنگ پوشلغتنامه دهخدارنگ پوش . [ رَ ] (نف مرکب ) آنکه رنگ بپوشد. آنکه جامه ٔ ژنده و دلق بپوشد. رجوع به رنگ پوشیدن و رنگ ذیل معنی ژنده و دلق شود.
پوشرنگ چندرنگmulticolour paintواژههای مصوب فرهنگستانمادهای پوششی که پس از استفاده، ظاهری با خالها یا رگههای رنگارنگ پیدا میکند
پوشرنگ دوجزئیtwo-pack paintواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ پوششی دوجزئی با عمر کوتاه که پیش از استفاده، دو جزء آن باید به نسبت معین با هم مخلوط شوند
پوشرنگ رساناconducting paintواژههای مصوب فرهنگستانمادهای پوششی که به دلیل دارا بودن رنگدانههای فلزی یا کربنی رسانا، فیلم (film) رسانای الکتریکی ایجاد میکند
پوشرنگزداpaint remover, stripper 1واژههای مصوب فرهنگستانمادهای که پس از مالیده شدن بر پوشش، آن را نرم و برداشتن پوشش را از سطح آسان میکند
پوشرنگ باکتریکُشbactericidal paintواژههای مصوب فرهنگستانمادهای پوششی با افزودنیهای خاصی که مانع رشد باکتری بر سطح آن میشود
پوشرنگ بیجلاlusterless paintواژههای مصوب فرهنگستانپوشرنگی که پرتوهای نور را چنان جذب میکند که هیچ نوع برقی بر سطح کار مشاهده نمیشود
پوشرنگ جلبککُشalgicidal paintواژههای مصوب فرهنگستانمادهای پوششی با افزودنیهای خاصی که مانع رشد جلبک بر سطح آن میشود
مقاومت در برابر شتکroller spatter resistance, spatter resistanceواژههای مصوب فرهنگستانمقاومت پوشرنگ در مقابل تشکیل قطره در حین پوشرنگزنی با غلتک
رنگآمیزی 2tintingواژههای مصوب فرهنگستانآمیختن مواد رنگی با پوشرنگ برای انطباق نهایی رنگ پوشرنگ با رنگ مورد نظر
قابلیت رنگآمیزیtintability, colour acceptanceواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت پوشرنگ پایۀ رنگآمیزه یا پوشرنگ سفید در پذیرش رنگبخشهای مختلف
شبنمیاختهdewcellواژههای مصوب فرهنگستانقطرات کوچک پوشرنگ که در حین کار از غلتک پوشرنگزنی یا قلممو بیرون میپاشد
شتکspatterواژههای مصوب فرهنگستانقطرات کوچک پوشرنگ که در حین کار از غلتک پوشرنگزنی یا قلممو بیرون میپاشد
پوشرنگ باکتریکُشbactericidal paintواژههای مصوب فرهنگستانمادهای پوششی با افزودنیهای خاصی که مانع رشد باکتری بر سطح آن میشود
پوشرنگ بدنۀ کشتیhull paintواژههای مصوب فرهنگستانرنگی که بر روی بدنۀ کشتی، بهویژه بخش زیرین خط آبخور کشتی، زده میشود
پوشرنگ بیجلاlusterless paintواژههای مصوب فرهنگستانپوشرنگی که پرتوهای نور را چنان جذب میکند که هیچ نوع برقی بر سطح کار مشاهده نمیشود
پوشرنگ پایۀ رنگآمیزهtint base paintواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوشرنگ ساختمانی که تیتانیمدیاکسید آن کمتر از پوشرنگ سفید کامل است و با یک یا چند رنگبخش دیگر آمیخته میشود تا رنگ خاصی حاصل شود