کسی که در خانه یا ادارهای کارهای سرپایی را انجام بدهد؛ خدمتگزار؛ نوکر.
← میزبانیار
حامل ادواة الجولف , خادم , نادل
carhop, charwoman, follower, porter, retainer, servant, valet
müstahdem, odacı, garson
پیشخدمتی . [ خ ِ م َ ] (حامص مرکب ) عمل پیش خدمت . شغل پیشخدمت . خدمتگزاری .
پیشخدمت، پیشخدمت زن، کلفت
پیشخدمت