پُرخورانturbocharger, turbo-superchargerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که فشار مخلوط سوخت و هوا را با تزریق بخشی از دود حاصل از احتراق به داخل سیلندرها، به کمک یک فشردهساز که با جریان دود به کار میافتد، افزایش میدهد
پُرخورانیturbocharging, exhaust turbochargingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند افزایش میزان فشار مخلوط سوخت و هوا برای افزایش توان موتور ازطریق یک فشردهساز که با جریان دود به کار میافتد و بخشی از دود را دوباره به داخل سیلندرها تزریق میکند
پُرخارینگیacanthosis, hyperacanthosisواژههای مصوب فرهنگستانبیشرویش منتشرشوندۀ لایۀ خاردار (spinous layer) پوست
پُرخورانیturbocharging, exhaust turbochargingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند افزایش میزان فشار مخلوط سوخت و هوا برای افزایش توان موتور ازطریق یک فشردهساز که با جریان دود به کار میافتد و بخشی از دود را دوباره به داخل سیلندرها تزریق میکند
موتور بسخورانsupercharged engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری شبیه به موتور پرخوران که به بسخوران مجهز است
موتور مکشطبیعیnaturally aspirated engine, unsupercharged engine, normally aspirated engine, induction engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری که در آن، برخلاف موتورهای بسخوران و پرخوران، هوا با فشار هوای جوّ وارد سیلندر میشود
قاسم تمارلغتنامه دهخداقاسم تمار. [ س ِ ت َم ْ ما ] (اِخ ) یکی از پرخوران مشهور عرب است . در شرح پرخوری وی داستانها گفته اند. رجوع شود به العقد الفرید ج 3 ص 384 به بعد و مروج الذهب چ پاریس ج 5 صص <
پُرخورانیturbocharging, exhaust turbochargingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند افزایش میزان فشار مخلوط سوخت و هوا برای افزایش توان موتور ازطریق یک فشردهساز که با جریان دود به کار میافتد و بخشی از دود را دوباره به داخل سیلندرها تزریق میکند