امشاشلغتنامه دهخداامشاش . [ اِ ] (اِ) قیاس و اندازه و مقیاس . (ناظم الاطباء). ناظم الاطباء با علامت «پ » یعنی پارسی آورده و در جای دیگر دیده نشد.
امشاشلغتنامه دهخداامشاش . [ اِ ] (ع مص ) با مغز شدن استخوان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). امخاخ . (از اقرب الموارد). || شاخ نرم و نازک برآوردن سَلَم (یک نوع درخت خاردار). (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).