تارازلغتنامه دهخداتاراز. (اِخ ) دهی از دهستان ایذه ٔ بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز که در 59هزارگزی خاور ایذه واقع و کوهستانی گرم سیر است و 65 تن سکنه دارد که از ایل بختیاری اند، آب آن از چشمه ، محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است
تاراسلغتنامه دهخداتاراس . ( ) زیردست و تابع خود ساختن . رام گردانیدن انسان و حیوان . (برهان ) (آنندراج ).
پنی تاگراسلغتنامه دهخداپنی تاگراس . [ پ ِ گ ُ ] (اِخ ) پادشاه قبرس . معاصر اسکندر مقدونی و فرمانده جناح چپ بحریه ٔ او. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1337 شود.
پی تاگراسلغتنامه دهخداپی تاگراس . [ گ ُ ] (اِخ ) فرزند اِوُاگراس ، از سرداران یونان . (ایران باستان ج 2 ص 1125).