پیرعمر نخجیربانلغتنامه دهخداپیرعمر نخجیربان . [ ع ُ م َ رِ ن َ ] (اِخ ) (مزار...) مزار و موضعی به صحرای مرید. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 481).
پیرعمرلغتنامه دهخداپیرعمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) از یاران امیر قرایوسف ترکمان و نایب وی . پیرعمر در جنگ این امیر با میرزا ابوبکر کرت شرکت داشته است . و نیز از جانب قرایوسف والی ارزنجان گشته . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 570 و <span c
پیرعمر نخجوانیلغتنامه دهخداپیرعمر نخجوانی . [ ع ُ م َ رِ ن َ ج َ ] (اِخ ) (مزار...) مزار و موضعی به نخجوان . (حبیب السیرچ خیام ج 3 ص 247) (ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 224).
پیرعمرلغتنامه دهخداپیرعمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) از یاران امیر قرایوسف ترکمان و نایب وی . پیرعمر در جنگ این امیر با میرزا ابوبکر کرت شرکت داشته است . و نیز از جانب قرایوسف والی ارزنجان گشته . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 570 و <span c
پیرعمرلغتنامه دهخداپیرعمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) از یاران امیر قرایوسف ترکمان و نایب وی . پیرعمر در جنگ این امیر با میرزا ابوبکر کرت شرکت داشته است . و نیز از جانب قرایوسف والی ارزنجان گشته . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 570 و <span c