پیرکلهلغتنامه دهخداپیرکله . [ ک َل ْ ل َ ] (اِخ ) محلی در گناباد. مردم بدانجا نذورات برند و مقبره ای است اما معلوم نیست که مدفن کیست .
رقلةلغتنامه دهخدارقلة. [ رَ ل َ ] (ع اِ) خرمابن بلند که دست به آن نرسد. ج ، رَقل . رِقال . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). نخل بلند. (یادداشت مؤلف ). خرمابن دراز. ج ، رقال . (مهذب الاسماء).
رکلةلغتنامه دهخدارکلة. [ رَ ل َ ] (ع اِ) رکله . بند تره و سبزی . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). بند تره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بند تره و یک دسته از تره . (ناظم الاطباء) .
پیرقلیلغتنامه دهخداپیرقلی . [ ق ُ ](اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . واقع در 27/5هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 44هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه . کوهستانی ، معتدل ، مالاریائی . آب آن از رودخانه .