شآمتلغتنامه دهخداشآمت . [ ش َ م َ ] (ع مص ) شئامت . مأخوذ از شآمة عربی به معنی بدفالی و شومی و بدیمنی و نکبت . (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس ). شومی و بدی .(فرهنگ نظام ). بدبختی . بدفالی . رجوع به شآمة شود.
شامطلغتنامه دهخداشامط. [ م ِ ] (ع اِ) دیگ بزرگ که گنجایش یک گوسپند با دیگ افزار دارد. (ازاقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
شامتلغتنامه دهخداشامت . [ م ِ ] (ع ص ) شادی کننده به غم دشمن . (از اقرب الموارد). کسی که در بلیه ٔ دیگری خوشحال باشد. (فرهنگ نظام ). شادی کننده بر خرابی و مکروهی کسی . (آنندراج ). ج ، شُمّات و شوامت .
شامذلغتنامه دهخداشامذ. [ م ِ ] (ع ص ) ناقه ٔ آبستن . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). ج ، شوامذ. || خرمابن گشن یافته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) کژدم و عقرب . (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، شوامذ و شُمَّذ.
سآمتلغتنامه دهخداسآمت . [ س َ م َ ] (ع اِمص ) بستوه آمدن . (غیاث ) (منتهی الارب ). معلوم شدن . (غیاث ) (منتهی الارب ) : اشتغال بشرح احوال بر یک کتاب فایت گرداند و به ملالت و سآمت رساند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 357). از ملازمت دیوان ملام
قانون مکملگیریcomplementation lawواژههای مصوب فرهنگستانقانونی به این مضمون که احتمال رخ دادن یک پیشامد برابر است با یک منهای احتمال رخ ندادن آن پیشامد
پیشامدهای دوبهدومستقلpairwise independent eventsواژههای مصوب فرهنگستانچند پیشامد که هر دو تا از آنها نسبت به هم مستقل هستند
پیشامددیکشنری فارسی به انگلیسیaccident, event, circumstance, contingent, development, happening, hazard, incident
پیشامددیکشنری فارسی به انگلیسیaccident, event, circumstance, contingent, development, happening, hazard, incident