پیشخانلغتنامه دهخداپیشخان . (اِخ ) دهی جزء دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن واقع در 3 هزار گز شمال صومعه سرا، کنار راه اتومبیل رو فرعی صومعه سرا به ترکستان . جلگه ، معتدل ، مرطوب ، دارای 1340 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ
شیخانلغتنامه دهخداشیخان . [ ش َ ] (اِخ ) در نزد فقها، ابوحنیفه و ابویوسف باشند بعلت آنکه هر دو استاد محمد شیبانی بوده اند. (کشاف اصطلاحات الفنون ).
شیخانلغتنامه دهخداشیخان . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه است و 197 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
شیخانلغتنامه دهخداشیخان . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد و 132 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
پیشخانهفرهنگ فارسی عمید۱. ایوان؛ پیشگاه خانه؛ جلوخان.۲. لوازم زندگی و اسباب سفر که جلوتر فرستاده شود.
چراغ پیامmessage lightواژههای مصوب فرهنگستانچراغی بر روی دستگاه تلفن اتاق مهمان که در صورت داشتن پیغام از پیشخان، چشمک میزند
سقف اعتبارhouse limitواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر میزان اعتباری که پیشخان مهمانخانه پیش از درخواست پرداخت برای مهمان در نظر میگیرد
گزارش وضعیت اتاقroom status reportواژههای مصوب فرهنگستانگزارشـی از وضعیت اتاقهای خالی و آماده که برای متصدی و کارکنان پیشخان مهمانخانه تهیه میشود
مهمان بیخبررفتهdid not check out, DNCOواژههای مصوب فرهنگستانمهمانی که با هتل تسویهحساب کرده، اما بدون اطلاع به پیشخان مهمانخانه را ترک کرده است متـ . بیخبررفته
غذاخوری سطح بالاupscale dining restaurantواژههای مصوب فرهنگستانغذاخوری با صورتغذای نسبتاً متنوع که هم سرِ میز خدمات ارائه میکند و هم در پیشخان متـ . رستوران سطح بالا
پیشخانهفرهنگ فارسی عمید۱. ایوان؛ پیشگاه خانه؛ جلوخان.۲. لوازم زندگی و اسباب سفر که جلوتر فرستاده شود.
متصدی پیشخانfront desk agentواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کارمندان پیشگاه که عمدتاً به امور ثبتنام میپردازد، اما مسئولیتهای دیگر او شامل کارهای پیش ثبتنام و هماهنگی وضعیت اتاقها و امور پستی و رسیدگی به پیامها و ارائۀ اطلاعات میشود