پیشنمونprototypeواژههای مصوب فرهنگستاننمونۀ نخستینِ مجموعهای از دستساختهها که نمونههای بعدی شکلِ تغییریافتۀ آن هستند
پیشنمونprototypeواژههای مصوب فرهنگستاننخستین نمونة ساختهشده از یک محصول که به سازندگان امکان میدهد، ضمن دریافت بازخورد کاربران، به بررسی و بازبینی ویژگیهای کارکردی محصول و میزان انطباق آن با اندیشه و هدف اولیه بپردازند
پیشنمونریزیprototype castingواژههای مصوب فرهنگستانریختن نمونۀ اولیۀ یک قطعه در طی فرایندی خاص، پیش از آنکه قالب یا مدل اصلی ساخته شود
پیشنمون غیرپروازیnon-flying prototypeواژههای مصوب فرهنگستاننمونۀ پیکرنمایی که مطابق با استانداردهای پرواز ساخته شده است، اما بنا به دلایلی مجاز به پرواز نیست
ساختار پیشنمونprototype structureواژههای مصوب فرهنگستانساختار متشکل از مشخصههای تکرارشونده در اعضای یک مقوله که تجمع آنها به شکلگیری پیشنمون آن مقوله منجر میشود
نظریة پیشنمونprototype theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای دربارة مقولهبندی مفاهیم که براساس آن در هر مقوله یک عضو پیشنمون وجود دارد که شاخص آن مقوله است ودیگر اعضا براساس میزان مشابهت با آن در حاشیة آن قرار میگیرند
پیشنمونریزیprototype castingواژههای مصوب فرهنگستانریختن نمونۀ اولیۀ یک قطعه در طی فرایندی خاص، پیش از آنکه قالب یا مدل اصلی ساخته شود
پیشنمون غیرپروازیnon-flying prototypeواژههای مصوب فرهنگستاننمونۀ پیکرنمایی که مطابق با استانداردهای پرواز ساخته شده است، اما بنا به دلایلی مجاز به پرواز نیست
ساختار پیشنمونprototype structureواژههای مصوب فرهنگستانساختار متشکل از مشخصههای تکرارشونده در اعضای یک مقوله که تجمع آنها به شکلگیری پیشنمون آن مقوله منجر میشود
نظریة پیشنمونprototype theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای دربارة مقولهبندی مفاهیم که براساس آن در هر مقوله یک عضو پیشنمون وجود دارد که شاخص آن مقوله است ودیگر اعضا براساس میزان مشابهت با آن در حاشیة آن قرار میگیرند
شباهت خانوادگیfamily resemblanceواژههای مصوب فرهنگستانمیزان بازتاب ساختار پیشنمون یک مقوله در هر یک از اعضای آن
رونمایی هواگردrollout2/roll-out2, RO2واژههای مصوب فرهنگستانپردهبرداری از اولین پیشنمون هواگرد یا هواگرد نو بهمنظور تحویل آن به خریدار
نمون کردنلغتنامه دهخدانمون کردن . [ ن ُ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )نمودن . اظهار کردن . بازگفتن . شرح دادن : دبیری را همانگه نزد خود خواندسخن های چو زهر از دل برافشاندز شهر و با همه شاهان نمون کردکه بی دین چون شد و زنهارچون خو
نصیحت نمونلغتنامه دهخدانصیحت نمون . [ ن َ ح َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) پند نماینده . اندرزکننده . (ناظم الاطباء).
پیشنمونریزیprototype castingواژههای مصوب فرهنگستانریختن نمونۀ اولیۀ یک قطعه در طی فرایندی خاص، پیش از آنکه قالب یا مدل اصلی ساخته شود
پیشنمون غیرپروازیnon-flying prototypeواژههای مصوب فرهنگستاننمونۀ پیکرنمایی که مطابق با استانداردهای پرواز ساخته شده است، اما بنا به دلایلی مجاز به پرواز نیست
ساختار پیشنمونprototype structureواژههای مصوب فرهنگستانساختار متشکل از مشخصههای تکرارشونده در اعضای یک مقوله که تجمع آنها به شکلگیری پیشنمون آن مقوله منجر میشود
نظریة پیشنمونprototype theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای دربارة مقولهبندی مفاهیم که براساس آن در هر مقوله یک عضو پیشنمون وجود دارد که شاخص آن مقوله است ودیگر اعضا براساس میزان مشابهت با آن در حاشیة آن قرار میگیرند