خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیش تر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیش تر
/pištar/
معنی
۱. جلوتر.
۲. نزدیکتر.
۳. پیش از این.
۴. گذشته؛ سابق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیش تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pištar ۱. جلوتر.۲. نزدیکتر.۳. پیش از این.۴. گذشته؛ سابق.
-
پیش تر
لهجه و گویش مازنی
pish ter ۱پیش تر ۲جلوتر
-
پیش تر
لهجه و گویش مازنی
pishter جلوتر
-
واژههای مشابه
-
پِیْش
لهجه و گویش گنابادی
peish در گویش گنابادی یعنی زمان گذشته ، جلوی رو ، پوش کتاب یا جزوه ، روانداز وسایل برای حفظ آنها از گرما یا خاک
-
پیش -
دیکشنری فارسی به انگلیسی
upfront
-
پیش پیش
لغتنامه دهخدا
پیش پیش . (اِ صوت ) آوازی که بدان گربه را خوانند. کلمه ای که بدان گربه را خوانند. صوتی است خواندن گربه را، مقابل پیشْت ْ [ ش ْ ت ْ ] که برای راندن گربه است .
-
پیش پیش
لغتنامه دهخدا
پیش پیش . (ق مرکب ) جلوجلو. پیشا پیش . تقدم . ترجمه ٔ قدام . و گاهی «از» بر آن داخل کنند و از پیش پیش گویند : زانکه هر مرغی بسوی جنس خویش میپرد او در پس جان پیش پیش . مولوی .شیر را چون دید محو ظلم خویش سوی قوم خود دوید او پیش پیش . مولوی .آنرا که پیر...
-
پیش پیش
فرهنگ گنجواژه
صدا زدن گربه.
-
پیش پیش
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) جلو جلو، پیشاپیش .
-
پیش پیش
لهجه و گویش تهرانی
صدازدن گربه
-
پیش پیش
لهجه و گویش مازنی
pish pish ۱جلوجلو از قبل ۲لفظی برای فراخواندن گربه
-
پیش اذون،پیش خوانی
لهجه و گویش تهرانی
مقدمه اذان
-
پیش پیش کردن
لهجه و گویش تهرانی
خواندن گربه
-
پیش پیش امشو
لهجه و گویش مازنی
pish pish emsho پس فردا شب