لهورلغتنامه دهخدالهور. [ ل َ ] (اِخ ) لاهور. لاوهور. لوهر. لهاوور. لهاور. نام شهری است [ به هندوستان ] با ناحیت بسیار و سلطانش از دست امیر ملتان است و اندر او بازارها و بتخانه هاست و اندر او درخت چلغوزه و بادام و جوز هندی بسیار است و همه بت پرستند و اندر وی هیچ مسلمان نیست . (حدود العالم ). و
لهورلغتنامه دهخدالهور. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع در 92هزارگزی جنوب باختری شوسف و 26هزارگزی جنوب میغان . کوهستانی و گرمسیر. دارای 14 تن سکنه . آب آن از
لوهرلغتنامه دهخدالوهر. [ هََ ] (اِخ ) نام ولایتی است در هند.لوهاور است که شهر لاهور باشد. (برهان ) : چگونه گیرد پنجاه قلعه ٔ معروف یکی سفر که کند در نواحی لوهر. عنصری .و رجوع به لهاور و لوهاور شود.
پیشهورفرهنگ مترادف و متضادبازرگان، پیلهور، تاجر، سوداگر، صنعتکار، صنعتگر، کاسب، محترف، محترفه، معاملهگر