نواخترnova, Nواژههای مصوب فرهنگستانستارۀ متغیری که بهطور ناگهانی روشنایی آن به اندازۀ 10 تا 12 قدر افزایش مییابد
فشردهساز پُرفشارhigh-pressure compressor, HPC, HP compressor, N2 compressor, N2, high-speed compressor, N3واژههای مصوب فرهنگستانردیفهای پایانی پرههای فشردهساز در موتورهای توربینی چندمحوره که بهوسیلة پرههای توربین فشارقوی با سرعت بسیار زیاد به حرکت درمیآیند
پینلغتنامه دهخداپین . (اِ) در اصطلاح بنائی ، مقداری به پهنای یک آجر: یک پین باید از زمین را کند. مخفف پینه . || ریختگی و گلی که در قنات پیدا شود و مانع جریان و زهیدن آب شود.- پین پین برداشتن ؛ تنقیه ٔ کاریز از پین .
پینلغتنامه دهخداپین . [ پ ِ ] (اِخ ) توماس . روزنامه نگار انگلیسی که به تبعیت دولت فرانسه درآمد و بر اثر اقداماتی که برای دفاع از افکار جدید بعمل آورد بعضویت مجلس کنوانسیون انتخاب شد. (1737 - 1809 م .).
درپینلغتنامه دهخدادرپین . [ دَ ] (اِ) رقعه . وصله . پینه . (از برهان ) (از آنندراج ). درپی . دربی . درپه . دربه .
دریای کاسپینلغتنامه دهخدادریای کاسپین . [ دَرْ ی ِ ی َ ] (اِخ ) دریای خزر. بحر خزر. رجوع به خزر و کاسپین در ردیفهای خود شود.
دریای کسپینلغتنامه دهخدادریای کسپین .[ دَرْ ی ِ ک َ ی َ ] (اِخ ) دریای کاسپین . دریای خزر. رجوع به کسپین و کاسپین و خزر در ردیفهای خود شود.
پینلغتنامه دهخداپین . (اِ) در اصطلاح بنائی ، مقداری به پهنای یک آجر: یک پین باید از زمین را کند. مخفف پینه . || ریختگی و گلی که در قنات پیدا شود و مانع جریان و زهیدن آب شود.- پین پین برداشتن ؛ تنقیه ٔ کاریز از پین .