علی وتریلغتنامه دهخداعلی وتری . [ ع َ ی ِوَ ت َ ] (اِخ ) ابن ظاهر وتری حسنی مدنی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مدنی شود.
گوتروفرهنگ فارسی عمیدچیزی که ناشمرده و وزنناکرده به قیمتی خریده شود: ◻︎ درزمان خادم برون آمد ز در / تا خرد او جمله حلوا را به زر ـ گفت او را گوترو حلوا به چند/ گفت کودک نیم دینار و اند (مولوی: ۲۰۹).
پیوترو کوفلغتنامه دهخداپیوترو کوف . [ ی ُ رُ کُف ْ ] (اِخ ) ایالتی به لهستان از طرف شمال به ورشو، و از سوی مشرق به ادونه ، از جانب جنوب بکیلیچه ، و از جهت مغرب به ایالت کالیش محدود میباشد و 12250 هزار گز مربع مساحت دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
کامپیوتریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد وتری، رایانهای، مکانیزه، الکترونیک اتوماتیک، خودکار بلادرنگ، ریلتایم، برخط، آنلاین، قابلدسترسی تصادفی رقمی، دیجیتال، آنالوگ باینری، دودویی، الفبایی، آلفانیومریک، الفبایی-رقمی شمارنده، شمارشگر، محاسب، محاسبهکننده