پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
زبانهای هستهپایانhead-last languages, head-final languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در انتهای آن قرار میگیرد
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
پیچالغتنامه دهخداپیچا. (نف ) صفت فاعلی دائمی . پیچنده . محیط بجمیع اطراف و بهمه جا فرارسیده واحاطه نموده و پیچنده . (آنندراج ). که پیچد. پیچان .
پیچالغتنامه دهخداپیچا. (نف ) صفت فاعلی دائمی . پیچنده . محیط بجمیع اطراف و بهمه جا فرارسیده واحاطه نموده و پیچنده . (آنندراج ). که پیچد. پیچان .
عشق پیچالغتنامه دهخداعشق پیچا. [ ع ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یاسمن ینگی دنیائی . (ناظم الاطباء).