پیسنگbasement, basement rockواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای نامتمایز از سنگها که در زیر پوشش سنگ رویی قرار دارد و تا اعماق پوسته ادامه مییابد
پیسنگ الکتریکیelectrical basementواژههای مصوب فرهنگستانسطحی که مقاومتویژة الکتریکی در زیر آن بسیار بالا است و تغییر در آن تأثیر الکتریکی عمدهای در نتایج اندازهگیری ندارد
پیسنگ مغناطیسیmagnetic basementواژههای مصوب فرهنگستانسطح زبرین لایههای سنگی گسترده با پذیرفتاری مغناطیسی زیاد
چین پیسنگیbasement foldواژههای مصوب فرهنگستانساختاری فشارشی که کل ضخامت پوشۀ قارهای را تحت تأثیر قرار داده است
همتافت پیسنگیbasement complexواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای تفکیکنشده از سنگها که در زیر سنگهای سطحی یک ناحیه قرار دارد
پیسنگ الکتریکیelectrical basementواژههای مصوب فرهنگستانسطحی که مقاومتویژة الکتریکی در زیر آن بسیار بالا است و تغییر در آن تأثیر الکتریکی عمدهای در نتایج اندازهگیری ندارد
چین پیسنگیbasement foldواژههای مصوب فرهنگستانساختاری فشارشی که کل ضخامت پوشۀ قارهای را تحت تأثیر قرار داده است
همتافت پیسنگیbasement complexواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای تفکیکنشده از سنگها که در زیر سنگهای سطحی یک ناحیه قرار دارد
برهنهشدگی زمینساختیtectonic denudationواژههای مصوب فرهنگستانبرهنه شدن تودههای زیرین، مانند پیسنگ یا سنگهای پرقوام دیگر، براثر حرکت لایة چینهدار روی آن
دگرشکلی ضخیمپوستهthick-skinned deformationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گسلش و چینخوردگی که دگرشکلی پی سنگ بلورین را نیز به همراه دارد نیز: زمینساخت ضخیمپوسته thick-skinned tectonics
دگرشکلی نازکپوستهthin-skinned deformationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گسلش و چینخوردگی که در آن تنها سنگهای روی گسل جدایشی دگرشکلی مییابند و در پیسنگ بلورین تغییری ایجاد نمیشود نیز: زمینساخت نازکپوسته thin-skinned tectonics
ناخوردنیلغتنامه دهخداناخوردنی . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (ص لیاقت ) نخوردنی . که قابل خوردن نیست . که خوردن را نشاید. که نبایدش خورد. که نتوان خوردش : هر آنکو کند کار ناکردنی غمی بایدش خورد ناخوردنی . (سندبادنامه ص
پیسنگ الکتریکیelectrical basementواژههای مصوب فرهنگستانسطحی که مقاومتویژة الکتریکی در زیر آن بسیار بالا است و تغییر در آن تأثیر الکتریکی عمدهای در نتایج اندازهگیری ندارد