سردرِ بارگُنجcontainer door header, header bar, container headerواژههای مصوب فرهنگستانقاب بالایی چارچوب درِ بارگُنج
چندراهۀ لولهای دودexhaust headerواژههای مصوب فرهنگستانچندراهۀ دودی که لولههای خروجی از دریچههای دود سیلندرها یکبهیک به آن وصل میشوند و لولۀ اگزوز به آن متصل است
سرایند بستکpacket headerواژههای مصوب فرهنگستاندر شبکههای دادهای، مانند اینترنت، بخش آغازین یک بستک که جریانهای دادهای دارای مبدأها و مقصدهای مختلف را تشخیص میدهد و مسیردهی را ممکن میکند
چادر خطدارلغتنامه دهخداچادر خطدار. [ دَ / دُ رِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چادر شطرنجی . چادر چارخانه . چادر راه راه . چادر مخطط: قَوْصَف ، چادر خطدار مربع. (منتهی الارب ).
چادر پوشیدنلغتنامه دهخداچادر پوشیدن . [ دَ / دُ دَ ] (مص مرکب ) چادر بسر افکندن . چادر بسر کردن . پوشیدن زن صورت و اندام خود رادر زیر چادر: اعتطاب ؛ چادر پوشیدن . (منتهی الارب ).