پوشچنگار انگورهایacinar carcinoma, acinic cell carcinoma, acinous carcinoma, acinar adenocarcinoma, acinic cell adenocarcinoma, acinous adenocarcinoma, acinar cell tumor, acinic cell tumorواژههای مصوب فرهنگستانتودۀ بدخیم کندرشدی که حاوی یاختههای انگورهای با چیدمانی غدهمانند است متـ . غدهپوشچنگار انگورهای
قاتل سیاسیassassinواژههای مصوب فرهنگستانفرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل
چاشنیلغتنامه دهخداچاشنی . (اِ) اندکی از طعام و شراب را گویند که از برای تمییزکردن بچشند. (برهان ). اندک چیزی از شراب و طعام است . (آنندراج ) (غیاث ). اندکی از طعام و شراب که قبلاً چشند تا مسموم بودن یا نبودن آن دانسته شود. مقدار اندک از غذا که برای آزمودن طعم آن بچشند :
چاشنیفرهنگ فارسی عمید۱. شیرینی.۲. چیزی که فقط بهاندازۀ چشیدن باشد.۳. مقدار کمی ترشی، از قبیل سرکه، آبغوره، یا رب انار که به خوراک بزنند.۴. کلاهک فلزی که در آن مقدار کمی مادۀ قابل انفجار وجود دارد و در ته فشنگ قرار میدهند یا در سر پستانک تفنگهای سرپر برای آتش کردن تفنگ میگذارند.۵. [قدیمی] مزه.<b
چاشنیcondimentواژههای مصوب فرهنگستانترکیباتی که معمولاً برای طعم دادن به غذا در هنگام مصرف به آن افزوده میشود
چاشنیلغتنامه دهخداچاشنی . (اِ) اندکی از طعام و شراب را گویند که از برای تمییزکردن بچشند. (برهان ). اندک چیزی از شراب و طعام است . (آنندراج ) (غیاث ). اندکی از طعام و شراب که قبلاً چشند تا مسموم بودن یا نبودن آن دانسته شود. مقدار اندک از غذا که برای آزمودن طعم آن بچشند :
چاشنیفرهنگ فارسی عمید۱. شیرینی.۲. چیزی که فقط بهاندازۀ چشیدن باشد.۳. مقدار کمی ترشی، از قبیل سرکه، آبغوره، یا رب انار که به خوراک بزنند.۴. کلاهک فلزی که در آن مقدار کمی مادۀ قابل انفجار وجود دارد و در ته فشنگ قرار میدهند یا در سر پستانک تفنگهای سرپر برای آتش کردن تفنگ میگذارند.۵. [قدیمی] مزه.<b
چاشنیcondimentواژههای مصوب فرهنگستانترکیباتی که معمولاً برای طعم دادن به غذا در هنگام مصرف به آن افزوده میشود