چاکاچاکلغتنامه دهخداچاکاچاک . (اِ صوت مرکب ) چکاچاک . چکچاک . بمعنی طراق طراق باشد. (برهان ). صدای زدن شمشیر. (فرهنگ انجمن آرا) (آنندراج ). صدای زدن شمشیر و مانند آن . (فرهنگ نظام ).صدای برخورد شمشیر و تبرزین و خنجر و مانند آن . (ناظم الاطباء) آواز بهم خوردن آلات جنگ . صدایی که از زدن پی در پی ش
چاکاچاکفرهنگ فارسی عمید= چکاچاک: ◻︎ ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲: ۱۸۸).
حقاقلغتنامه دهخداحقاق . [ ح ِ ] (ع مص ) خصومت . خصومت کردن . دعوی حق خود کردن . محاقه . (از منتهی الارب ).
حقاقلغتنامه دهخداحقاق . [ ح َق ْ قا ] (ع ص ) حقه گر. آنکه حقه سازد. ج ، حقاقین ، حقاقون . (مهذب الاسماء) (ملخص اللغات ) (از منتهی الارب ).
حقاقلغتنامه دهخداحقاق . [ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ حقة. || حقاق العرفط؛ نهال های درخت عرفط. (منتهی الارب ). || خصام . || نزق الحقاق ؛خصومت کننده در چیزهای ادنی و ریزه . (منتهی الارب ).
حقایقلغتنامه دهخداحقایق . [ ح َ ی ِ] (ع اِ) ج ِ حقیقت . (از اقرب الموارد). حقیقتها. درستی ها. راستی ها. || ج ِ حُقُق و حقق جمع است حِق ّ را. پس حقایق جمعالجمع حِق است . (منتهی الارب ). || در عبارت ذیل ظاهراً حقایق را جمع حُق ّالجحر فی الارض آورده است : از تیغ مردان حقای
ترنگفرهنگ فارسی عمید۱. صدای زهِ کمان هنگام تیر انداختن: ◻︎ ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲: ۱۸۸).۲. صدای خوردن گرز و شمشیر به سپر و مانند آن.
چخاچخلغتنامه دهخداچخاچخ . [ چ َ چ َ ](اِ صوت ) صدا و آواز زدن شمشیر باشد از پی هم . (برهان ) (آنندراج ). آواز ضرب شمشیر بود که از پی هم بزنند. (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ). صدا و آواز برخورد شمشیر از پی هم . (ناظم الاطباء). صدای زدن تیر و شمشیر. (شعوری ) چاکاچاک . چاک چاک . چکاچاک . چکاچک . طراق
چکچاکلغتنامه دهخداچکچاک . [ چ َ ] (اِ صوت ) صدا و آواز پی در پی زدن گرز و شمشیر و امثال آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). آواز ضرب گرز و شمشیر که از پی هم زنند. (جهانگیری ). آواز گرز و شمشیر که در پی هم زنند. (انجمن آرا). صدا و آواز برخورد پی در پی شمشیر و گرز و جز آن . (ناظم الاطباء). چکاچاک و چک
چاک چاکلغتنامه دهخداچاک چاک . (اِ صوت مرکب ) چاکاچاک . چکاچاک . چکچاک . چکاچک . طراق طراق . جرنگ جرنگ . ترنگ ترنگ . بمعنی چاکاچاک است که صدای طراق طراق زدن شمشیر و خنجر و تبرزین و مانند آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). صدای برخورد شمشیر و تبرزین و جز آن . (ناظم الاطباء). صدایی که از بهم خوردن سلاحه