چایخانهفرهنگ فارسی معین(نِ) (اِمر.) محلی برای عرضة چای و نوشیدنی های معمولی دیگر و غالباً به همراه قلیان و غذا به مشتریان در مکان های عمومی .
چاپخانهلغتنامه دهخداچاپخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مطبعه . دارالطباعه . باسمه خانه . نام فارسی مطبعه و آن محلی است که کتابها را در آن چاپ میکنند. (لغات نو فرهنگستان ). رجوع به چاپ شود.
اخگوژنهلغتنامه دهخدااخگوژنه . [ اَ ژَ ن َ / ن ِ ](اِ) گویک گریبان . (مؤید الفضلاء). تکمه ٔ کلاه . رجوع به اخکوزنه و اخکوژنه و قوقه شود و در لغت نامه ها بیت فرید احول را برای همین کلمه نیز شاهد آورده اند.
اخونةلغتنامه دهخدااخونة. [ اَ وِ ن َ ] (ع اِ) ج ِ خُوان . خوانها. || ج ِ خوّان ، نام ماه ربیعالاول بجاهلیت .
چاپخانهفرهنگ فارسی عمیدجای چاپ کردن اوراق و کتب؛ محلی با ماشین چاپ و دستگاههای حروفچینی برای چاپ کردن روزنامه و سایر اوراق؛ مطبعه.
قهوه خانهفرهنگ فارسی معین( ~ .) [ ع - فا. ] (اِ.) محلی برای نشستن ، گفتگو کردن و نوشیدن چای و غذاهای ساده ، چایخانه .
کافه تریافرهنگ فارسی معین( ~ . تِ) [ فر. ] (اِ.) مکانی عمومی که معمولاً در آن جا چای ، قهوه ، شیرینی و مانند آن ها می خورند، چایخانه (فره ).