چسبناکیstickinessواژههای مصوب فرهنگستانخاصیت مادۀ غذاییای که در هنگام جویدن به کام دهان و دندانها میچسبد
چسبناکstickyواژههای مصوب فرهنگستانویژگی مادۀ غذاییای که در هنگام جویدن به کام دهان و دندانها میچسبد
چسبناکدیکشنری فارسی به انگلیسیclammy, adhesive, agglutinative, gluey, limy, mucilaginous, sticker, sticky, tacky, viscid, viscous
مخاطواژهنامه آزادمادۀ لزج و چسبناکی که حفره های داخلی بعضی اندام های بدن را می پوشاند. || مخاط دهان و بینی:ماده چسبناکی که آلودگی های هوا را جذب و مانع ورود میکروب ها به بدن می شود.