چسبناکstickyواژههای مصوب فرهنگستانویژگی مادۀ غذاییای که در هنگام جویدن به کام دهان و دندانها میچسبد
چسبناکدیکشنری فارسی به انگلیسیclammy, adhesive, agglutinative, gluey, limy, mucilaginous, sticker, sticky, tacky, viscid, viscous
limeدیکشنری انگلیسی به فارسیاهک، لیموترش، چسب، سنگ اهک، کشمشک، اهک زنی، چسبناک کردن، چسبناک کردن اغشتن، ابستن کردن، با اهک کاری سفید کردن
کلسدیکشنری عربی به فارسیليموترش , عصاره ليموترش , اهک , چسب , کشمشک , سنگ اهک , اهک زني , چسبناک کردن اغشتن , با اهک کاري سفيد کردن , ابستن کردن
limesدیکشنری انگلیسی به فارسیلیموترش سبز، اهک، لیموترش، چسب، سنگ اهک، کشمشک، اهک زنی، چسبناک کردن، چسبناک کردن اغشتن، ابستن کردن، با اهک کاری سفید کردن
چسبناکstickyواژههای مصوب فرهنگستانویژگی مادۀ غذاییای که در هنگام جویدن به کام دهان و دندانها میچسبد
چسبناکدیکشنری فارسی به انگلیسیclammy, adhesive, agglutinative, gluey, limy, mucilaginous, sticker, sticky, tacky, viscid, viscous
چسبناکstickyواژههای مصوب فرهنگستانویژگی مادۀ غذاییای که در هنگام جویدن به کام دهان و دندانها میچسبد