خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشمه رموک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چشمه خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] če(a)šmexiz ویژگی زمینی که هر جای آن را بکنند آب بیرون آید؛ ویژگی زمین یا دامنۀ کوهی که بتوان از آن چشمهای جاری ساخت؛ پرآب.
-
چشمه زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) če(a)šmezār زمینی که در آن چشمه بسیار باشد؛ چشمهسار.
-
چشمه سار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) če(a)šmesār ۱. زمینی که در آن چشمۀ بسیار باشد؛ چشمهزار.۲. چشمه: ◻︎ پدید آمد چو مینو مرغزاری / در او چون آب حیوان چشمهساری (نظامی۲: ۱۴۶).
-
چشمه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] če(a)šmegāh جای چشمه؛ جای برآمدن آب چشمه در زمین یا کوه؛ سرچشمه.
-
چشمه وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) če(a)šmevār چشمهمانند؛ مانند چشمه.