خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشم انتظار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تراز چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← نمای تراز چشم
-
amblyopia
تنبلی چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تار شدن بینایی بدون ضایعۀ عضوی قابلتشخیص در چشم متـ . پیکمبینی
-
eye-safe
محافظ چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وسیلهای که از چشم در برابر تابش سلاح یا حسگرهای لیزری محافظت میکند
-
visioning, vision building
چشماندازسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرایندی ذهنی و مشارکتی در خلق تصاویر واقعی و الهامبخش از آیندههای دلخواه برای جهتدهی به اقدامات کنونی
-
tiger's eye
چشمببری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] علامتی شیشهای که معمولاً برای مشخص کردن محدودههای خاص بر سطح جاده نصب میشود و در مقایسه با چشمگربهای بازتاب نور بیشتری دارد
-
ophthalmorrhexis
چشمپارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] شکافته شدن کرۀ چشم معمولاً به علت وارد آمدن ضربۀ شدید بر چشم
-
eye, eye of tropical cyclone, eye of the storm
چشم توفان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پهنهای تقریباً دایرهوار، همراه با باد نسبتاً سبک و هوای صاف، در مرکز توفانهای شدید حارّهای که با چشمدیواره محصور میشود متـ . چشم
-
pin-hole/ pin hole, dead centre
چشم خال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مرکز خال
-
eyewall
چشمدیواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دیوارهای از ابرهای کومهایبارا که چشم توفان را در بر میگیرد
-
ophthalmoplegic 1
چشمفلج1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ویژگی فرد مبتلا به چشمفلجی
-
ophthalmoplegic 2
چشمفلج2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فرد مبتلا به چشمفلجی
-
ophthalmoplegia,ophthalmoparesis
چشمفلجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فلج ماهیچههای چشم
-
canthus
چشمگوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] هریک از دو گوشۀ بیرونی و درونی چشم
-
replication eye
چشم همتاسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← حباب همتاسازی
-
vision-based planning
برنامهریزی چشماندازبنیاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] نوعی برنامهریزی که در آن چشماندازها و ارزشهای مورد اجماع در برنامهریزیهای جامع مورد نظر قرار میگیرند