خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چغزلاوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چغزلاوه
لغتنامه دهخدا
چغزلاوه . [ چ َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) طحلب و جل وزغ . (ناظم الاطباء). سبزه ای که بر سرآبهای راکد پدید آید. غوک جامه ، بزغمه . بزغسمه ، جل بزغ . عَذبَة. عَذِبَة. عِرمِض . عِرماض . غَلفَق . ناضر. (منتهی الارب ). جامه ٔ غوک . چیزی مانند ابریشم سبزرنگ که ...
-
جستوجو در متن
-
چغرواره
لغتنامه دهخدا
چغرواره . [ چ َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) چغرلاده (مصحف چغزلاوه ). چغزابه . چغزلاوه . چغزپاره . جامه ٔ غوک . طحلب . و رجوع به چغزواره شود.
-
عرماض
لغتنامه دهخدا
عرماض . [ ع ِ ] (ع اِ) چغزلاوه . (منتهی الارب ). جل وزغ و چغزلاوه . (ناظم الاطباء). طحلب . (اقرب الموارد). خزه . بزغسمه .
-
طحلب البحر
لغتنامه دهخدا
طحلب البحر. [ طُ ل ُ بُل ْ ب َ ] (ع اِمرکب ) چغزلاوه ٔ دریائی .
-
مطحلب
لغتنامه دهخدا
مطحلب . [ م ُ طَ ل ِ / ل َ ] (ع ص )آب چغزلاوه ناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). چغزلاوه دار. چغزلاوه زده . معرمض . جل وزغ دار. غوک جامه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
چغرلاوه
لغتنامه دهخدا
چغرلاوه . [ چ َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) چغزابه و چغزلاوه وچفزپاره و چغرواره (مصحف ). طُحلُب یا طُحلَب . (صراح ). جامه ٔ غوک . جل وزغ . و رجوع به چغرواره و چغزاوه وچغزپاره و چغزلاوه شود.
-
چغزاوه
لغتنامه دهخدا
چغزاوه . [ چ َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) طحلب و جل وزغ . (ناظم الاطباء). چغزابه و رجوع به چغزابه و چغزباره و چغزپاره و چغزلاوه و چغزواره شود. || کف سبزی که به روی آبهای راکد می نشیند. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغزپاره و چغزلاوه و چغزواره شود.
-
طحلب
لغتنامه دهخدا
طحلب . [ طِ ل ِ ] (ع اِ) چغزلاوه که بجهت ماندگی آب پیدا شود. (منتهی الارب ). رجوع به طُحلُب شود.
-
طال
لغتنامه دهخدا
طال . [ لِن ْ ] (ع ص ) منهل ٌ طال ؛ چشمه ٔ چغزلاوه برآورده . || لیل ٌ طال ؛ شب تاریک . (منتهی الارب ).
-
چغزپاره
لغتنامه دهخدا
چغزپاره . [ چ َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) جل وزق را گویند و آن چیزی باشد مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد و بعربی «طحلب » خوانند. (برهان ) (آنندراج ). طحلب و جل وزغ . (ناظم الاطباء). چغزاوه و چغزباره وچغزواره و چغزلاوه . جل مزغ (در اصطلاح اهال...
-
جغرابه
لغتنامه دهخدا
جغرابه . [ ج َ ب َ / ب ِ ] (اِ) جغزاوه . جغزواره . جلبک . جل وزغ . (شعوری ) (ناظم الاطباء). طحلب . چغزپاره . چغزواره . اغثر. رجوع به چغزلاوه و چغزواره شود.
-
معرمض
لغتنامه دهخدا
معرمض . [ م ُ ع َ م ِ ] (ع ص ) ماء معرمض ؛ آب با چغزلاوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
طریمة
لغتنامه دهخدا
طریمة. [ طَرْ ی َ م َ ] (ع مص ) پلید شدن آب . || چغزلاوه برآمدن بر آب . || برگردیدن رنگ آب . || موافق شدن چیزی به چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
مطحلبة
لغتنامه دهخدا
مطحلبة. [ م ُ طَ ل َ / ل ِ ب َ ] (ع ص ) عین مطحلبة؛ چشمه ٔ چغزلاوه ناک . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.