لبحلغتنامه دهخدالبح . [ ل ِ ] (ع ص ) پیر سالخورده . || (اِمص ) دلیری و شجاعت . || (اِخ ) نام مردی که او را ذکری است در حدیث . (منتهی الارب ).
چلبلهفرهنگ فارسی عمید۱. شتاب؛ اضطراب؛ بیقراری.۲. (صفت) شتابزده و مضطرب: ◻︎ ای ز نور رای تو خورشید رخشان در حجاب / وای ز جود دست تو ابر بهاری چلبله (ظهیرالدین فاریابی: رشیدی: چلبه).