جَست تابستانهLammas shoot, Lammas growth, late-season shoot, proleptic shootواژههای مصوب فرهنگستانرشد نابهنجار جوانۀ خفته در آخر فصل براثر رطوبت بیشازحد متـ . جَست ثانویه secondary shoot
چگلمشلغتنامه دهخداچگلمش . [ چ ِ گ ِ م ِ ] (ترکی ، ن مف ) در زبان ترکی ، به معنی کشیده شده . (از غیاث ) (از آنندراج ). اما صحیح کلمه چکلمش است .
لمزلغتنامه دهخدالمز. [ ل َ ] (ع مص ) آشکار شدن پیری در کسی . || اشاره کردن به چشم و مانند آن . اشاره ٔ با چشم یا سر و مانند آن . همز.نبز. || عیب کردن . منه قوله تعالی : منهم من یلمزک فی الصدقات . (قرآن 58/9). عیب نهادن بر. نَبْز. || ز
لمشلغتنامه دهخدالمش . [ ل َ ] (ع مص ) کار بیفایده کردن . || بازیدن . (منتهی الارب ). عبث . (اقرب الموارد).
لمظلغتنامه دهخدالمظ. [ ل َ ] (ع مص ) زبان گرد دهن برآوردن . (زوزنی ). زبان را گرد دهان برآوردن بعد از خوردن طعام جهت فراگرفتن لُماظة. || لب لیسیدن . || فراگرفتن مزه ٔ طعام را. || چشیدن . || حق کسی را دادن . (منتهی الارب ).