لغتنامه دهخدا
مخیم . [ م ُ خ َی ْ ی َ ] (ع اِ) جای ایستاده کردن خیمه . (آنندراج ) (غیاث ) (از اقرب الموارد). اردو و خیمه گاه و لشکرگاه . (ناظم الاطباء) : از خطه ٔ ممالک خراسان که مخیم عساکر منصور و مقام جنود نامحصور. (رشیدی ). و در آن حدود بدان طرف که مخیم آن ملاعین