نچیدنیلغتنامه دهخدانچیدنی . [ ن َ دَ ] (ص لیاقت ) که ازدرِ چیدن نیست . که برای چیدن نیست . مقابل چیدنی .
صفت چندژنیpolygenic trait, polygenic characterواژههای مصوب فرهنگستانویژگی رُخنمودیای که تحت تأثیر متقابل چند ژن است
وراثت چندژنیpolygenic inheritanceواژههای مصوب فرهنگستانانتقال یک صفت رخنمودی که بیان آن به اثر افزایشی چند ژن بستگی دارد
چندانیلغتنامه دهخداچندانی . [ چ َ ] (ق مرکب ) هر اندازه . (آنندراج ). به هر اندازه . چندان : ز گاو و گوسفند و مرغ و ماهی ندانم چند؟ چندانی که خواهی . نظامی .عمر چندانی که کم باشد پریشانی کم است زلف کی بودی پریشان گر نمیبودی بلند.
صفت چندژنیpolygenic trait, polygenic characterواژههای مصوب فرهنگستانویژگی رُخنمودیای که تحت تأثیر متقابل چند ژن است
وراثت چندژنیpolygenic inheritanceواژههای مصوب فرهنگستانانتقال یک صفت رخنمودی که بیان آن به اثر افزایشی چند ژن بستگی دارد
ژنکنش افزایشیadditive gene actionواژههای مصوب فرهنگستانمشارکت جمعی دگرههای ژنهای متعدد در بروز صفات چندژنی
خانوادۀ ژنیgene familyواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهژنهای حاصل از تکرار یک ژن نیایی که پروتئینها و رِناهای یکسان یا وابسته را رمزگذاری میکنند متـ . خانوادۀ چندژنی multigene family
صفت چندژنیpolygenic trait, polygenic characterواژههای مصوب فرهنگستانویژگی رُخنمودیای که تحت تأثیر متقابل چند ژن است
وراثت چندژنیpolygenic inheritanceواژههای مصوب فرهنگستانانتقال یک صفت رخنمودی که بیان آن به اثر افزایشی چند ژن بستگی دارد