چنگارلغتنامه دهخداچنگار.[ چ َ ] (اِ) خرچنگ را نامند و بتازی سرطان گویند. (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ). پنج پایه . پنج پایک .
چنگارفرهنگ فارسی عمید۱. (پزشکی) نوعی بیماری که ورم و زخم آن شبیه پای خرچنگ است.۲. (زیستشناسی) =خرچنگ
رگههای نسبتاً همژنnear isogenic linesواژههای مصوب فرهنگستاندو یا چند رگۀ حاصل از خودگشنیهای تکراری، از نسل ششم به بعد
ارتباطات میداننزدیکnear field communicationواژههای مصوب فرهنگستانارتباطات کوتاهبُرد بیسیم و بدون تماس که در آن با استفاده از میدانهای الکتریکی میداننزدیک یا میدانهای الکترومغناطیسی میداننزدیک، ترابرد اطلاعات انجام میشود اختـ . اَرمیک NFC
همشنوی انتهای نزدیکnear-end crosstalkواژههای مصوب فرهنگستانمیزان همشنوی اندازهگیریشده در انتهای نزدیک مدار گیرنده هنگامیکه نشانک ارسالی از انتهای نزدیک خط فرستاده شده باشد اختـ . هان NEXT متـ . همشنوی معکوسreverse crosstalk همشنوی پسسو backward crosstalk
خوانشگر ارتباطات میداننزدیکnear field communication readerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که با استفاده از فنّاوری ارتباطات میداننزدیک دادهها را میفرستد و دریافت میکند اختـ . اَرمیکخوان NFC reader
خونرگگوشتچنگارhemangiosarcoma, hemangioendotheliosarcoma, malignant hemangioendothelioma, angiosarcoma 1واژههای مصوب فرهنگستانتودینهای بدخیم و نادر که از رگهای خونی منشأ میگیرد و از تکثیر بافت پوششی مجاری رگی نامنظم ایجاد میشود
پوشچنگارcarcinomaواژههای مصوب فرهنگستانیاختههایی پوششی که در نتیجۀ نورویش خوشخیم به وجود میآیند
پوشگوشتچنگارcarcinosarcoma, sarcocarcinomaواژههای مصوب فرهنگستانتودینهای بدخیم متشکل از یاختههای گوشتچنگاری و پوشچنگاری
رگگوشتچنگارangiosarcomaواژههای مصوب فرهنگستاننورویش بدخیم و نادری که از یاختههای پوشش داخلی رگها منشأ میگیرد