لغتنامه دهخدا
چوبدار. (نف مرکب ) چوب دارنده . دارنده ٔ چوب . (از فرهنگ فارسی معین ). || خادمان سلاطین و وزرا که چوبهای سیمین و زرین در دست دارند. بفارسی آن را چوبکی هم گویند. و بترکی تونقطار بضم تای فوقانی و فتح قاف و طای مهمله به الف و رای مهمله در آخر گویند. (آنندراج ). نوکرهای مخصوص سلا