راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
زنجیر چوبکشیskidding chain, dragging chainواژههای مصوب فرهنگستانتکهزنجیری که یک سر آن با قلاب به سر بینه و سر دیگر آن به چوبکش وصل میشود
تیرک چوبکشیskid poleواژههای مصوب فرهنگستانتیرک یا بینهای که معمولاً بهصورت جفت استفاده میشود و بینهها بر روی آن میغلتند
راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
سینی چوبکِشیskidding pan, skidding dish, skidding shoeواژههای مصوب فرهنگستانورقۀ فولادی پهنی که سر بینه بر روی آن قرار میگیرد تا کشیده شود و از فرورفتن بینه در زمین جلوگیری کند
گذر چوبکِشیskid trailواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که هیچگونه عملیات راهسازی در آن صورت نگرفته است و ازطریق آن گِردهبینهها از پای کُنده تا مسیر چوبکِشی منتقل میشوند
مسیر چوبکِشیskid wayواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که حداقل عملیات راهسازی در آن صورت گرفته است و گذر چوبکِشی را به راه چوبکِشی یا انبارگاه متصل میکند