چوزچاللغتنامه دهخداچوزچال . (اِخ ) از قرای استرآباد در میان دهنه در بالای کوه واقع شده است . از چشمه آبیاری میشود. هوایش ییلاقی و چهل ویک خانوار جمعیت دارد و ییلاق اهالی کنول میباشد. (مرآت البلدان ج 4 ص 285). از دهات فندرسک از
وجاللغتنامه دهخداوجال . [وِ ] (ع ص ، اِ) وجلون . ج ِ وجل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). مردان ترسناک . (آنندراج ).
پوزوللغتنامه دهخداپوزول . [زُ ] (اِخ ) نام بندر کوچکی در ایتالیا نزدیک ناپل . دارای 28 هزار تن سکنه .
وجوللغتنامه دهخداوجول . [ وُ] (ع اِ) پیران . (منتهی الارب ). پیرمردان . (ناظم الاطباء). شیوخ . (اقرب الموارد از قاموس ) (المنجد). || دانایان و علماء و حکماء. (ناظم الاطباء).