نواخترnova, Nواژههای مصوب فرهنگستانستارۀ متغیری که بهطور ناگهانی روشنایی آن به اندازۀ 10 تا 12 قدر افزایش مییابد
فشردهساز پُرفشارhigh-pressure compressor, HPC, HP compressor, N2 compressor, N2, high-speed compressor, N3واژههای مصوب فرهنگستانردیفهای پایانی پرههای فشردهساز در موتورهای توربینی چندمحوره که بهوسیلة پرههای توربین فشارقوی با سرعت بسیار زیاد به حرکت درمیآیند
چنلغتنامه دهخداچن . [ چ ِ ] (نف مرخم ) مخفف چین و چیننده ، از فعل چیدن . رجوع به چیدن شود.- سخن چن ؛ مخفف سخن چین ، بمعنی نمام و خبرکش و جاسوس و غماز : کیسه ٔ راز را بعقل بدوزتا نباشی سخن چن و غماز. ناصرخسرو.
سخن چنلغتنامه دهخداسخن چن . [ س ُ خ َ چ ِ ] (نف مرکب ) مخفف سخن چین : کیسه ٔ راز را بعقل بدوزتا نباشی سخن چن و غماز. ناصرخسرو.رجوع به سخن چین شود.